زبانحال امام رضا علیهالسلام قبل از شهادت
این لرزه های زانویم از زهر کینه نیست داغ و فـراق مـادرمان بی هـزیـنه نیست روی کـبـود مـادر مـن قـاتـل مـن اسـت ورنه شرار، این همه در زهر کینه نیست با این که آب شد جگر و سینه زخـم شد دردی کشنده تر به من از زخم سینه نیست ایـن دردهـا کـه از اثـر زهـر مـی کِـشـم یک ذره از مصیـبت درد مـدیـنه نیـست دیدید اگر که رنگ ز رخـسار من پـرید این چـهـرۀ کـبـود شده بی زمیـنـه نیست دیگـر رها به حـجـرۀ در بـستـه ام کـنـید غیر از جواد مرهم این سوز سینه نیست در غـربـتـم صـدای مـرا نـشـنـود کـسی کس آشنای غربت صوت الحزینه نیست حـتی صدا به خـواهـر من هـم نمی رسد یک گریه کن کـنار منِ بی قـرینه نیست گـویـا دگـر کـسـی نـگــرانـم نـمـی شـود فـرقی میان من و غـریب مـدیـنـه نیـست یک عـمر بهر کرب و بلا گـریه کرده ام این پلکِ خسته، زخم به جز این گزینه نیست |